پیشگویی علی(ع) درباره اسارت حضرت زینب(س)
واپسین لحظات عمر مبارک امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقی شکافته و چهرهای خونین بر بستر افتاده بود . زینب کبری علیها السلام به کنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزی ام ایمن ضمن نقل حدیثی به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم .
علی علیه السلام فرمود:
دخترم! حدیثام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را مینگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) میکنند، به گونهای که بیم دارید مردم به سرعت شما را بربایند . دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید . سوگند به خداوندی که دانه را میشکافد وانسان را خلق میکند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود . هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود:
“شیطان در آن روز از خوشحالی پرواز میکند و در روی زمین جولان میدهد و به شیاطین و عوامل خود میگوید: ای گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاکت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شدهایم [که فرزندان آدم را دچار آن کنیم] مگر آن افرادی که به این گروه یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شوند. شما تلاش کنید تا مردم به آل محمد صلی الله علیه و آله مشکوک شوند . مردم را بر دشمنی آنان تحریک و تشویق نمایید"*
بحار الانوار، ج45، ص183، کامل الزیارات، ص 448، پاورقی .
دعای زینب علیها السلام
«ای پناهگاه آن که جز تو پناهی ندارد. ای تکیه گاه آن که جز تو پشتوانه ای نمی شناسد. ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب بر تو سجده می کنند. خدایا! خدایا! خدایا!». این ها، گوشه ای است از دعایی که از زینب علیهاالسلام به یادگار مانده و امواج مصیبتی را که دریای دلش تحمل کرده، بیان می کند و کوه اراده فولادین او را در برابر توفان های کوبنده باز می گوید.
صبر از زبان عجز، ثناخوان زینب است عقل بسیط، واله و حیران زینب است
ایّوب صابر است، ولیکن در این مقام حیرت زده ز صبر فراوان زینب است
تبلیغ زینبی
مقام بلند زینب علیهاالسلام در تبلیغ او بروز کرد. دشمن به خیال آن که شهر به شهر اسیر با خود می برد، خواست تا از منزلت آن ها بکاهد، غافل از آن که خود ناآگاهانه مبلّغ را به نقاط مختلف می برد تا اسلام را زنده کند. زینب علیهاالسلام با ابن زیاد چنان سخن می گوید که دستور قتل او را صادر می کند. ابن زیاد وقتی زینب علیهاالسلام را می بیند مسأله خدا را مطرح می سازد و می گوید: شکر خدا که شما را رسوا کرد. زینب علیهاالسلام دلاورانه پاسخ می دهد: «آن کس که در جبهه نظامی شکست می خورد، رسوا نیست. معیار رسوایی، حقیقت جویی و حقیقت طلبی است. آن که در راه خدا شهید می شود، رسوا نشده است. رسوا آن کسی است که ظلم و ستم می کند. معیار دروغ و راست گفتن، حرف و عمل انسان است. حسین علیه السلام من کشته هم بشود راست گفته، زنده هم بماند راست گفته است، ولی تو کشته هم بشوی دروغگو هستی، زنده هم بمانی دروغگو هستی؛ ای پسر مرجانه».
بذر اسلام
زینب علیهاالسلام در طیّ عمر کوتاه خود پس از واقعه کربلا، در هر نقطه از جهان اسلام بذر نهضت حسینی را کاشت و چشمه هایی خروشان از عواطف پاک را به اهل بیت علیهم السلام به وجود آورد تا آن جا که «یالَثارات الحسین» طنین خاصی در دل مسلمانان ایجاد کرد و با شنیدن این شعار، مردم خود را برای نهضت و شهادت آماده می کنند. «یالثارات الحسین» شعار هر انقلابی شد و این شعار را از آغاز سال 65 هجری در هر کوی و برزن کوفه می شنویم که مردمان به قصد گرفتن انتقام خون سید الشهدا علیه السلام آن را سر می دادند. هدف از این حملات، رسیدن به پیروزی نبود؛ بلکه شهادت برای دفاع از حق بود. انقلاب ها پیاپی می رسیدند و پرچم حسین علیه السلام با خون انقلابی های تاریخ رنگین می شد و در واقع این همان پرچم برافراشته زینب علیهاالسلام بود که هم چنان در زیر آن جان های غیور و با ایمان گرد هم می آید.