مادر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کلماتی چون جواهر

10 اسفند 1395 توسط ليلا شاه حسيني

حکایتی در اهمیت درخت و درختکاری
 کسری و دهقان
 

روزی انوشیروان را عبور افتاد به صیدگاهی که در بعضی از قریه ها داشت. پیرمردی را دید که درخت زیتون نشاند.

کسری گفت: ای پیر زمانه! درخت نشاندن تو گذشته ؛ زیرا تو پیرمرد ناتوانی و درخت زیتون دیر بار می دهد.

پیرمرد گفت: کسانی که پیش از ما بودند، درخت نشانیدند، ما خوردیم، ما هم می نشانیم، بعد از ما می خورند.

 

بکاشتند و بخوردیم، کاشتیم و خورند                                                        چو بنگری همه برزگران یکدیگریم
 

انوشیروان، او را آفرین گفت و چهار هزار درهم به او داد. پیرمرد گفت: دیگران درخت می نشانند و چند سالی زحمت می کشند تا درختشان به بار بنشیند و حاصل بدهد، درخت من چه زود به بار نشست و حاصل داد.

انوشیروان چهار هزار درهم دیگری به او داد. پیرمرد گفت: برای هر درخت در هر سال یک مرتبه میوه است و من از درخت خود در یک ساعت، دو مرتبه بهره بردم و میوه چیدم.

انوشیروان گفت: آفرین و چهار هزار درهم دیگر به او داد و رفت. و گفت: اگر نزد این پیرمرد می ایستادم، تمام خزینه من در برابر کلمات چون جواهر او، کفایت نمی کرد.

 

14ـ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص 574، باب 376، حدیث اول؛ علامه مجلسی، همان، ج 100، ص 63.

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مادر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • محافظین حریم زینبی
  • ماه مبارک رمضان
  • حدیث
  • تبریک
  • سایر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس