العطش العطش
حضرت زینب سلام الله علیها رکن مهمی در این خانواده ی شریف و پاک بود و از صفت عاطفه ی مثال زدنی ای که با آن شناخته می شد برخوردار بود و به خاطر احساس مشئولیت از هر چه که به زندگی تک تک افراد خانواده مربوط می شد اطلاع داشت.او پناهگاهی برای کوچک و بزرگ خانواده بودودژی مستحکم برای همه ی افراد خاندان به شمار می رفت و کعبه ی آمال و آرزوهای آنان محسوب می شد.
سکینه دختر امام حسین علیه السلام می گوید :شب نهم محرم آب ما تمام شد، من با خود گفتم : به نزد عمه ام زینب علیها السلام می روم شاید او آبی برای ما ذخیره کرده باشد!!
پس به خیمه حضرت رفتم و دیدم که نشسته است و برادرم عبدالله شیرخوار در حالی که از شدت عطش زبان خود را می مکد در آغوش اوست و آن حضرت گاهی برمی خیزد و گاهی می نشیند.
از مشاهده ی این وضع بغض گلویم را گرفت، ولی از ترس اینکه مبادا عمه ام متوجه من بشود و غم و اندوهش زیاد گردد سکوت کردم. دراین هنگام عمه ام متوجه من شده و فرمود:«سکینه؟»
گفتم:لبیک(بله بفرمایید)
فرمود:«چرا گریه می کنی؟»
گفتم : وضع برادر شیرخوارم مرا به گریه انداخت.
پس عرض کردم: عمه جان !برخیز تا بهخیمه ی عموها و پسر عموهایم برویم شاید آنها آبی ذخیره کرده باشند.
حضرت فرمود:«گمان نمی کنم چنین کرده باشند.»
سپس با هم رفتیم و تمام خیمه ها را جستجو کردیم ، ولی هیچ آبی در آنجا نیافتیم.
بعد از آن عمه ام به خیمه اش بازگشت درحالی که نزدیک به بیست دختروپسربچه به دنبال او می رفتندواز آن حضرت آب می خواستندو صدا می زدند:العطش العطش…»
زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها/آیت الله سید محمد کاظم قزوینی/صفحه127-128