پیشگویی علی(ع) درباره اسارت حضرت زینب(س)
واپسین لحظات عمر مبارک امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقی شکافته و چهرهای خونین بر بستر افتاده بود . زینب کبری علیها السلام به کنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزی ام ایمن ضمن نقل حدیثی به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم .
علی علیه السلام فرمود:
دخترم! حدیثام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را مینگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) میکنند، به گونهای که بیم دارید مردم به سرعت شما را بربایند . دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید . سوگند به خداوندی که دانه را میشکافد وانسان را خلق میکند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود . هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود:
“شیطان در آن روز از خوشحالی پرواز میکند و در روی زمین جولان میدهد و به شیاطین و عوامل خود میگوید: ای گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاکت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شدهایم [که فرزندان آدم را دچار آن کنیم] مگر آن افرادی که به این گروه یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شوند. شما تلاش کنید تا مردم به آل محمد صلی الله علیه و آله مشکوک شوند . مردم را بر دشمنی آنان تحریک و تشویق نمایید"*
بحار الانوار، ج45، ص183، کامل الزیارات، ص 448، پاورقی .
دعای زینب علیها السلام
«ای پناهگاه آن که جز تو پناهی ندارد. ای تکیه گاه آن که جز تو پشتوانه ای نمی شناسد. ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب بر تو سجده می کنند. خدایا! خدایا! خدایا!». این ها، گوشه ای است از دعایی که از زینب علیهاالسلام به یادگار مانده و امواج مصیبتی را که دریای دلش تحمل کرده، بیان می کند و کوه اراده فولادین او را در برابر توفان های کوبنده باز می گوید.
صبر از زبان عجز، ثناخوان زینب است عقل بسیط، واله و حیران زینب است
ایّوب صابر است، ولیکن در این مقام حیرت زده ز صبر فراوان زینب است
تبلیغ زینبی
مقام بلند زینب علیهاالسلام در تبلیغ او بروز کرد. دشمن به خیال آن که شهر به شهر اسیر با خود می برد، خواست تا از منزلت آن ها بکاهد، غافل از آن که خود ناآگاهانه مبلّغ را به نقاط مختلف می برد تا اسلام را زنده کند. زینب علیهاالسلام با ابن زیاد چنان سخن می گوید که دستور قتل او را صادر می کند. ابن زیاد وقتی زینب علیهاالسلام را می بیند مسأله خدا را مطرح می سازد و می گوید: شکر خدا که شما را رسوا کرد. زینب علیهاالسلام دلاورانه پاسخ می دهد: «آن کس که در جبهه نظامی شکست می خورد، رسوا نیست. معیار رسوایی، حقیقت جویی و حقیقت طلبی است. آن که در راه خدا شهید می شود، رسوا نشده است. رسوا آن کسی است که ظلم و ستم می کند. معیار دروغ و راست گفتن، حرف و عمل انسان است. حسین علیه السلام من کشته هم بشود راست گفته، زنده هم بماند راست گفته است، ولی تو کشته هم بشوی دروغگو هستی، زنده هم بمانی دروغگو هستی؛ ای پسر مرجانه».
بذر اسلام
زینب علیهاالسلام در طیّ عمر کوتاه خود پس از واقعه کربلا، در هر نقطه از جهان اسلام بذر نهضت حسینی را کاشت و چشمه هایی خروشان از عواطف پاک را به اهل بیت علیهم السلام به وجود آورد تا آن جا که «یالَثارات الحسین» طنین خاصی در دل مسلمانان ایجاد کرد و با شنیدن این شعار، مردم خود را برای نهضت و شهادت آماده می کنند. «یالثارات الحسین» شعار هر انقلابی شد و این شعار را از آغاز سال 65 هجری در هر کوی و برزن کوفه می شنویم که مردمان به قصد گرفتن انتقام خون سید الشهدا علیه السلام آن را سر می دادند. هدف از این حملات، رسیدن به پیروزی نبود؛ بلکه شهادت برای دفاع از حق بود. انقلاب ها پیاپی می رسیدند و پرچم حسین علیه السلام با خون انقلابی های تاریخ رنگین می شد و در واقع این همان پرچم برافراشته زینب علیهاالسلام بود که هم چنان در زیر آن جان های غیور و با ایمان گرد هم می آید.
نقش زینب علیها السلام در کربلا
تاریخ کربلا، هم به دست مرد ساخته شده است و هم به دست زن. امام حسین علیه السلام به همراه قافله سالاری زینب علیهاالسلام نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم دارند. زینب علیهاالسلام از عصر عاشورا تجلی پیدا کرد. وقتی اسیران دشت بلا را سوار بر مرکب از قتلگاه عبور دادند، زینب علیهاالسلام خود را به بدن اباعبداللّه علیه السلام رساند و مجلس عزای امام حسین علیه السلام را برای اولین بار برپا کرد. او آن چنان نالید که اشک دشمن نیز جاری شد؛ ولی در عین حال، از وظایف سنگین خود نیز غافل نشد. امام زین العابدین علیه السلام را تسلیت داد، از او پرستاری کرد و در کوفه وقتی سرها را به استقبالشان آوردند، خطبه ای خواند که همه انگشتانشان را به دهان گرفتند و از خجالت گزیدند. او رسالت خود را نیک به پایان رساند، هم چنان که مردمان با اقتدا به زینب علیهاالسلام ، هر ساله حماسه حسین را زنده می دارند و این ها همه حاصل جهاد زینب کبری علیهاالسلام است.
همراه ولایت
زینب علیهاالسلام بخش مکمل حرکت امام حسین علیه السلام بوده است. اگر خداوند در کنار آدم علیه السلام همسرش حوا، در جوار عیسی علیه السلام مادرش مریم، و در کنار محمّد صلی الله علیه و آله دخترش فاطمه را قرار داد، در کنار حسین علیه السلام نیز خواهرش زینب را نهاد که هر دو از یک ریشه بودند. اگر نقش زینب علیهاالسلام به عنوان شاهدی بزرگ و دیگر شاهدان همراه او در کربلا نبود، هرگز خون شهیدان به بار نمی نشست و البته حکمت آن که امام حسین علیه السلام خانواده اش را در این سفر با خود همراه کرد، جز این نبود. سرهای بریده، آشکارترین گواه اثبات مظلومیت اهل بیت علیهم السلام و خطبه های امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام و طعنه به ستمگران اموی و حکومت آنان، بزرگ ترین انقلاب فرهنگی در امت بود.
سلام برقلب زینب صبور
چراغ راه
مقام معظم رهبری درباره عظمت و والایی حضرت زینب(س) و مدیریت بحران آن بانوی بزرگ می فرماید:
ارزش و عظمت زینب کبری(س) به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او، نوع حرکت او، به او این طور عظمت بخشید. …. زینب زنی نبود که از علم و معرفت بی بهره باشد. بالاترین علم ها و برترین و صاف ترین معرفت ها در دست او بود. در آن ساعت های بحرانی که قوی ترین انسان ها نمی توانند بفهمند چه باید بکنند ، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین بن علی(ع) هم که دنیا ظلمانی شد و دل ها و جان ها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسان های تاریخ بشریت یعنی پیامبران می توانند به آنجا برسند.
حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری)، سازمان تبلیغات اسلامی، 1377، چ 1، ج 8، صص 214 و 215.
لبیک یا زینب
امان از دل زینب
یك سال پس از استقرار امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در كوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده ایم كه دختر شما حضرت زینب (علیهاالسلام) همانند مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) منبع سرشار دانش و داراى علوم و كمالات است. اگر اجازه دهید در صبح یكى از روزهاى عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره مند شویم .
حضرت على (علیهالسلام) اجازه داد تا دختر عالمه اش زینب كبرى (علیهاالسلام)، بانوان مسلمان كوفه را آموزش دهد و مشكلات علمى و دینى آنان را حل كند. حضرت زینب (علیهاالسلام) نیز آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشكیل داده و پرسشها و شبهات آنان را پاسخ مىداد. (1)
روزى در یكى از جلساتى كه حضرت زینب (علیهاالسلام) براى زنان كوفى تفسیر مىگفت، امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) وارد جلسه شد تا كلاس درس دخترش را از نزدیك ببیند. آن روز حضرت زینب (علیهاالسلام) در مورد تفسیر «كهیعص» سخن مىگفت.
حضرت على (علیهالسلام) ضمن اشاره به تفسیر دیگرى از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزى است در مصیبتهایى كه بر شما عترت پیامبر (صلى الله علیه و آله) وارد خواهد شد. سپس آن حضرت تمام مصائب كربلا را براى دخترش و حاضرین شرح داد.
حضرت زینب (علیهاالسلام) با شنیدن سخنان پدر متاثر شده و صداى ناله اش بلند گردید و فضاى جلسه قرآن تغییر کرد. (2)
پینوشتها:
1- ریاحین الشریعه، ج3، ص57 .
2- خصائص الزینبیه، ص27 .
ولی الهی
روزهای دهه آخر صفر، روزهای بعد از اربعین، روزهای زینب کبری(س) است
اين روزها، روزهاى دههى آخر صفر است؛ روزهاى بعد از اربعين است. اگر نگاهى كنيم به تاريخ صدر اسلام، اين روزها روزهاى زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) است. آن كارى هم كه زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) كرد، يك كارِ از همين جنس بود؛ يعنى كارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ يك ابراز وجود معنوى و الهى دين در چهرهى مصمم زينب كبرى (سلام اللَّه عليها).
خوب است بدانيم و بفهميم حروف تاريخ گذشتهى بسيار ارجمندى را كه تا امروز منشأ بركات فكرى و معرفتى شده است و انشاءاللَّه تا آخر دنيا هم خواهد بود.
زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثهى روز عاشورا، آن سختىها و آن محنتها؛ هم در حادثهى بعد از شهادت حسينبنعلى (عليهالسّلام)، بىسرپناهى اين مجموعهى به جا ماندهى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد.
بعد هم در حوادث پىدرپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعهى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش 19/11/1388
وداع حضرت زینب با رقیه سلام الله علیها
فريادهاى آتشين امام سجاد (عليه السلام) و زينب (سلام الله عليها) و خون پاك حضرت رقيه ، اثرش را گذاشت . كاروان اسرا از گوشه خرابه آزاد شد. زنان و كودكان به مدينه مى روند.
پيام عاشورا در شهر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بايد به مردم ابلاغ شود.
ولى زينب (سلام الله عليها) چگونه از خرابه دل ببرد. نو گلى از بوستان حسين (عليه السلام) در اين خرابه آرميده است . شام ، بوى حسين و رقيه مى دهد. رقيه ، نازدانه پدر، به زينب سپرده شده است . زينب ، بى رقيه ، چگونه به كربلا و مدينه وارد شود.
زمان حركت فرا رسيده است . زينب رسالت بزرگترى بر دوش دارد. راهى جز رفتن نيست . كاروان به راه افتاد حضرت زينب (سلام الله عليها) و زنان اهل بيت ، سوار بر محمل سياه پوش شده اند. اهل شام با حالت خجالت و با حال عزا به مشايعت آمده اند.
غم سراسر شام را گرفته است . گريه ها بلند مى باشد. در ميان آن سر و صدا، زينب سر از محمل بيرون آورد، و با كلمات بسيار جانسوز، فرمود: ((اى اهل شام !
ما از ميان شما مى رويم . ولى يك دختر خردسال را در ميان شما گذاشتيم . او در اين شهر غريب است . كنار قبر او برويد. او را فراموش نكنيد. گه گاهى آبى بر بر مزارش بپاشيد و چراغى روشن كنيد)).
رياض القدس ، ج 2 ص 237.
راز اسارت اهل بیت سلام الله علیها
اينجاست كه رازي نهفته آشكار ميشود كه چرا سيدالشهدا بانوي بانوان و زنان و كودكان را همراه خويش به صحراي كربلا برد، با آنكه خود به سرانجام سفر آگاه بود و اهل كوفه را خوب ميشناخت.
اسارت بانوان، فاجعه كربلا و جنايات بني اميه و فداكاري امام حسين(سلام الله علیه) را از پس پرده بيرون آورد. اگر اسارت آنها نبود، دشمنان آل محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) پردهاي بر جنايات كربلا ميكشيدند و نميگذاشتند كسي از آن آگاه شود، يا كساني را كه اطلاع داشتند، زبانشان را به وسيله پول يا زور ميبستند و جنايات هولناك خود و فداكاري و شجاعت عظيم اهل بيت را از صفحات تاريخ پاك ميكردند اما حضرت زينب(سلام الله علیها) بايد در كربلا باشد، فداكاري برادر و جنايتكاري بني اميه را ببيند، سپس اسير شود تا اين حقيقت بزرگ محو نشود.
هدف از عزاداری
پس از ورود به مدينه، حضرت زينب آرام ننشست و براي مردم (كه به قصد ديدارشان ميآمدند) در لواي عزاداري، تبليغات
زن معاصر براي رهايي از اسارت فرهنگ غرب، راهي ندارد
جز آنكه زينب(سلام الله علیها) را به عنوان الگو و سرمشق زندگي خود برگزيند.
گستردهاي عليه دستگاه ستمگري يزيد را آغاز كرد. حضرت دو هدف عمده را از برگزاري مراسم سوگواري براي امام حسين دنبال ميكرد:
1ـ ماهيت اهريمني يزيد را افشا ميكرد؛
2ـ مردم را به خاطر عدم ياري امامشان سرزنش مينمود!
سرانجام اهداف سفير كربلا به بار نشست و نفرت و انزجار عمومي چنان بالا گرفت كه عموما به طور علني و آشكار يزيد و كارگزارانش را لعنت ميكردند. جوانان كه آتش انتقام، درونشان شعلهور شده بود، همگان و خود را به دليل عدم ياري امام سرزنش ميكردند و تنها راه جبران را انتقامجويي ميدانستند.
جاودانگی
رويكردها و آموزههاي مبارزه زينبي
قيام امام حسين(سلام الله علیه) آغاز مبارزه و شكلگيري آن است اما ادامه مبارزه و هدايت آن در مسير واقعياش حاصل اسارت حضرت زينب(س) است. بديهي است ادامه مبارزه با حفظ ماهيت آن، كاري بس دشوار بود از اينرو سفير كربلا سعي داشت مبارزهاش را بر اصولي تغييرناپذير (كه از مباني قرآن و سنت نبوي مايه ميگرفت) پايه ريزي كند. مهمترين اصولي كه از كلام آتشين زاده حيدر كرار در كاخ يزيد برداشت ميشود، عبارت است از:
1ـ شكست دشمن: زينب كبرا(سلام الله علیها) بر اساس منطق قرآن ددمنشيهاي يزيد را در باب به شهادت رساندن امام حسين(سلام الله علیه) و اسارت اهل بيتش را پيروزي يزيد ندانست بلكه آن را مهلتي دانست تا يزيد بر گناهانش بيفزايد.
2ـ افشاي ماهيت دشمن: عقيله بنيهاشم پيشينه خانوادگي يزيد را در جمع سران و بزرگان محفلش آشكار ساخت و يادآور شد خاندان يزيد يا آلسفيان هيچ گاه با اسلام و پيامبر رابطه خوبي نداشته اند، در ادامه ثابت كرد جنگ يزيد با برادرش، جنگ قومي و يا ملي و يا حتي رقابت براي رسيدن به قدرت نبود بلكه جنگ كفر و ايمان و جنگ غرور جاهليت با تمامي ارزشهاي اسلامي است.
3ـ مرگ در راه مبارزه، نابودي نيست: بزرگ بانوي خردمند بني هاشم ضمن زبون كردن يزيد، با بيان شجره ناپاك خانوادگي اش، به ارزيابي قيام خونين كربلا پرداخت و روح شهادتطلبي را خاستگاه حركت و قيام اسلامي قرار داد و آن را به عنوان رمز پيروزي و بقا و ثبات حكومت اسلامي در طول تاريخ قلمداد كرد.
4ـ قدرت دشمن را پوشالي دانستن: زينب(سلام الله علیها) در ادامه نطق آتشين خود، يكي
يزيد! راستي تو بر اين باوري اكنون كه عرصه آسمان و زمين را بر ما تنگ كردهاي
و ما را به عنوان اسير اين سو و آن سو ميگرداني و بر ما چيره شدهاي،
ما نزد خدا هم اين گونه خوار و بيمقدار هستيم؟ خيال ميكني چون پيروز شدي،
نظر كرده خدايي و ما كه مغلوب، خوار درگاه او؟ به همين خاطر باد در دماغ انداختهاي
و با غرور به اطراف خود مينگري و شادمان مشت بر سينه ميكوبي
و خرسندي كه چرخ دنيا بر مراد تو ميگردد و كارها مطابق خواست تو نظام ميگيرد
و حكومتي كه سزاوار ما بوده، بر تو هموار گشته است؟ اما لختي آهسته تر!
چنين از روي ناداني سرود پيروزي مخوان.
حریم عفاف
حضرت زينب(سلام الله علیها) در محيط خانه نمونه والاي يك دختر و زن خانه دار و همسر است. در اداره خانواده و تربيت فرزندان از مسائل تربيتي غافل نيست. عشق، خلوص و پارسايي از در و ديوار خانه بيآرايش و آلايش او ميبارد. او در جامعه مظهر يك فرد مسئول در مقابل سرنوشت مردم است. طنين فرياد او همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج اين پژواك را در كاخ يزيد شاهد هستيم.
بررسي ابعاد گوناگون زندگي سرتاسر افتخار و حماسي زينب كبرا(سلام الله علیها) مُهر باطلي است بر ناآگاهاني كه زن مسلمان را بسته در چادر و اسير در كنج خانه ميدانند. حضور آن بزرگ بانوي اسلام در بزرگترين حادثه خونين تاريخ، جايي براي ترديد و طرح شبهه نگذاشته است.
در آفاقي تيره و تار و در دورهاي ظلماني و در محيط خون و هراس (كه هر نوع عاطفه و دغدغه هاي انساني در سپاهيان ظلم مرده بود و جز قساوت و شقاوت از وجودشان نميباريد)، تازيانه حق از آستين شجاع زني بيرون آمد و بر پيكره سفاكترين رژيم اصابت كرد. او پرچم ادامه نهضت اسلامي را به دوش كشيد و بدون هيچ ترس و تزلزل و هراسي بر دشمن تاخت و «پيروزي» پنداري را بر كام آنان به زهري كشنده مبدل ساخت. ظاهرا اگر چه اسيري ناتوان در بند بود اما فريادش بر سر ستمگران فرود آمد و بذر انديشه اسلامي و انقلاب برادرش حسين بن علي(سلام الله علیهما) از دامن او در هر كجا كه گام نهاد پراكنده شد. زينب كبرا(سلام الله علیها) آن چنان در تاريخ قد برافراشت كه حتي كساني كه عقيدهاي به دين اسلام ندارند، در برابر آزادگي و ايستادگي بيمانند او سر فرود ميآورند. اين همه شگفتيها و تحيرها از آثار زني آگاه و مسئول است كه در دامن اسلام ناب محمدي(صلی الله علیه و اله و سلم) و با انديشه و فرهنگ اسلامي پرورش يافته است.
زن امروز كه مشتاقانه به دنبال الگويي است تا در عين حضور در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي، پاكدامني او آلوده نشود، ميتواند و بايد از حضرت زينب(سلام الله علیها) پيروي كند. آشنايي با زندگي آن بانوي بزرگوار و ملاكهاي ارزشي ايشان، زن امروز را به گستره پهناور معرفت و انديشه اسلامي ميكشاند و او را بر چشمانداز بلندي مينشاند و قله هاي سربلند اخلاق و انسانيت را در او قرار ميدهد. چنان كه امنيت دروني او را به بركت پارسايي و زهد و نجابت تأمين ميكند. نيز حريم عفاف و پاكدامني او را با سلاح غيرت و شجاعت حفظ ميكند، و سرانجام در سايه تعاليم آن بزرگ بانو، خويشتن را در آب زلال عاطفه پيدا ميكند و در پرتو فروغ عشق به آن بزرگوار، اميد و شور زندگي به او بازميگردد. نيازمنديها و تسكين دردها و رنجهاي زن امروز در آموزههاي زندگي پربار زينب كبرا(سلام الله علیها) نهفته است، زيرا به طور كامل، بيانگر شخصيت زن مسلمان است. او تفسير حرمت و آيه احترام و بزرگداشت است.
http://www.shia-news.com/
عزت مجاهدانه
زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه
رهبر معظم انقلاب: زينب كبرى يك نمونهى برجستهى تاريخ است كه عظمت حضور يك زن را در يكى از مهمترين مسائل تاريخ نشان ميدهد. اينكه گفته ميشود در عاشورا، در حادثهى كربلا، خون بر شمشير پيروز شد - كه واقعاً پيروز شد - عامل اين پيروزى، حضرت زينب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثهى نظامى با شكست ظاهرى نيروهاى حق در عرصهى عاشورا به پايان رسيد؛ اما آن چيزى كه موجب شد اين شكست نظامىِ ظاهرى، تبديل به يك پيروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زينب كبرى؛ نقشى كه حضرت زينب بر عهده گرفت؛ اين خيلى چيز مهمى است. اين حادثه نشان داد كه زن در حاشيهى تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهم تاريخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به اين نكته ناطق است؛ ليكن اين مربوط به تاريخ نزديك است، مربوط به امم گذشته نيست؛ يك حادثهى زنده و ملموس است كه انسان زينب كبرى را مشاهده ميكند كه با يك عظمت خيرهكننده و درخشندهاى در عرصه ظاهر ميشود؛ كارى ميكند كه دشمنى كه به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده است و مخالفين خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت پيروزى تكيه زده است، در مقر قدرت خود، در كاخ رياست خود، تحقير و ذليل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پيشانى او ميزند و پيروزى او را تبديل ميكند به يك شكست؛ اين كارِ زينب كبرى است. زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ. (۱۳۸۹/۰۲/۰۱)
عشق لدنی
کلام مرحوم سید شرف الدین
قال العلّامة المجاهد السیّد عبد الحسین شرف الدین (ره):«فلم یر أکرم منها أخلاقا، و لا أنبل فطرة، و لا أطیب عنصرا، و لا أخلص جوهرا، إلّا أن یکون جدّها و اللذین أولداها. و کانت ممّن لا یستفزّها نزق، و لا یستخفّها غضب، و لا یروع حلمها رائد.»
آیة من آیات اللّه فی ذکاء الفهم، و صفاء النفس، و لطافة الحسّ، و قوّة الجنان، و ثبات الفۆاد، فی أروع صورة من صور الشجاعة و الإباء و الترفّع.
ایشان میگوید: گرامیتر از او از جهت اخلاق دیده نشده است… آیهای از آیات الهی در تیزهوشی و فهم و پاکی روح و… بود.
زینب کبری در دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا با برادرش حسین علیه السلام شریک است… در برابر زورگویان سر فرو نیاورد و از هیچ کس جز خدا نمیترسید؛ آنچه میگفت حق بود و راست…
مستدرک عوالم العلوم، ج11، ص: 949
هدف مشترک
کلام مرحوم طبرسی
و قال الطبرسی: إنها روت اخبارا کثیرة عن امها الزهراء، و روى أنها کانت شدیدة المحبة بالنسبة الى الحسین من صغرها، اقول کأن وحدة الهدف و نبل الغایة و المقصد و کبر النفس جعلت منهما ألیفین عظیمین…
زینب در صبر و تقوی و قوت ایمان و ثبات قدم تک است… و اگر ما قائل به عصمت او شویم احدی نمیتواند این مطلب را انکار کند البته اگر به احوال او در کربلا و بعد از آن آگاه باشد.
ایشان میگوید: زینب کبری اخبار بسیاری از مادرش زهراء روایت کرده است؛ و روایت شده که حضرت از کودکی محبت شدیدی به برادرش حسین علیه السلام داشت. ایشان در توضیح این علاقه میگویند: گویا داشتن هدف مشترک و بزرگی روح ، باعث الفت عظیم بین این دو بزرگوار شده است؛ بنابراین در نهضت مبارک [کربلا] با هم مشارکت داشتند.
جواد شبّر، ادب الطف، ج1، ص: 243،
با پای برهنه
زان فتنه خونین که به بار آمده بود خورشید ولا، بر سر دار آمده بود
با پاى برهنه ، دشت ها را زینب دنبال حسین ، سایه وار آمده بود
مقاومت زینبی
حضرت کودکی بود حدودا ۴ یا ۵ ساله؛ مستمندی گرسنه به درب خانه آنها آمد. مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به او فرمود فقط یک قرص نان داریم که آنهم سهم دخترم زینب (سلام الله علیها) است و غیر آن چیزی در منزل نداریم. در همین احوال زینب (سلام الله علیها) خردسال نزد مادر آمد و گفت سهم نان من را به این نیازمند بدهید چون من تحمل گرسنگی را دارم. سبک زندگی صبورانه و همراه با مقاومت و ایستادگی حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بهترین درس برای مردان و زنان مومن است. اقتصاد کشور ما امروز نیاز به مقاومت زینبی دارد، خانواده ها نیازمند صبر و گذشت و جامعه نیازمند ایستادگی زینبی است.
معیاری غیراز مادیات برای زندگی مشترک
از نگاه اسلام میدان فعالیت اقتصادی و اجتماعی برای زنان باز است. لذا اگر کسی بخواهد زن را از کار علمی محروم کند، از تلاش اقتصادی باز دارد، یا از تلاش سیاسی و اجتماعی بی نصیب سازد، به خلاف حکم خدا عمل کرده است. از این جهت نیز تفاوتی بین زن و مرد در کسب فضائل بشری نیست. حضرت زینب (سلام الله علیها) دنیا را برای خودش انتخاب نکرد تا برای امروزی ما درس باشد تا یادمان نرود همه چیز دنیا نیست. پس در همه مواقع و از جمله هنگام ازدواج فقط دنیا را مد نظر قرار ندهیم، فقط معیار مادی جلوی دیدگانمان نباشد. زیرا حضرت در عین زندگی راحت، سفر کربلا و راه حق را انتخاب می کند و حادثه کربلا و در اسارت و سختی های بسیاری را متحمل شدند. به دلیل نگرش متفاوت نسبت به زندگی دنیوی برای دفاع از ولایت با اجازه همسر خودش با برادرش امام حسین (علیه السلام) همراه می شود و به دنیا و مادیات پشت می کند و به همین دلیل حضرت الگویی کامل برای دختران جوانی است که به ازدواج فقط با معیارهای مادی و مالی نگاه می کنند و ملاکشان فقط ثروت و دارایی است و این ثروت را فقط برای خودشان می خواهند.
ایثار
سیره حضرت بهترین الگو برای نجات خانواده های امروزی است. خانواده هایی که با سبک غلط زندگی اجتماعی و اقتصادی رو به نابودی حرکت می کنند. یکی از زیباترین جلوه های رفتاری آن بانوی بزرگ تاریخ ایثار است.
ایثاری که به فرموده حضرت علی (علیه السلام ) بالاترین درجه ایمان است. در ماجرای کربلا حضرت زینب (س) حتی از سهمیه آب خودش نیز استفاده نمی کند و آن را به کودکان می دهد و در بین راه کوفه تا شام نیز حتی همان قرص نان اندک سهم خودش را بین کودکان تقسیم می کند. لذا امام سجاد (علیه السلام ) فرمود عمه ام حضرت زینب (سلام الله علیها) در مدت اسارت غذای جیره ای خودش را تقسیم می کرد و این ایثار است که حضرت در عین اسارت و رنج و گرسنگی و غم و اندوه باز هم داشته خودش را تقسیم می کند. حتی زمانی که به اسرا تازیانه زده می شد حضرت خود را سپر قرار می داد.
عظمت صبر
او روزها و سالهای مظلومیت پدر را خوب به یاد داشت و شاهد بود که بعد از رحلت پیامبر اسلام، ولایت پدرش را که بزرگترین شخصیت جهان اسلام بعد از پیامبر بود، نادیده گرفتند و بر جایگاهی که پیامبر بعد از خود برای علی(علیه السلام) تعین کرده بود و کراراً آن را گوشزد میکرد و مسلمانان را به آن توصیه میفرمود عاصبانه تکیه زدند و حق او را ضایع ساختند. بر کرسی هوسها نشستند و خود را جانشین و خلیفه پیامبر خواندند. و امیرالمومنین که جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمین نمی اندیشید همچنان صبر پیشه کردو رضایت خدا را بر هر چیز مقدم داشت و بیست و پنج سال سکوت اختیار کرد.
زینب در این دوران، حوادث را به دقت پیگیری میکرد و بر بینش و آگاهیهای خود می افزود. هواپرستی و دنیا طلبی بسیاری را میدید، دوست و دشمن را به خوبی از یکدیگر تمیز میداد و شاهد کینهتوزیهای ابوسفیانها و معاویه ها بود. دشمنان نقابداری که در ظاهر، لباس اسلام بر تن کرده بودند و سنگ اسلام به سینه میزدند و در باطن و حقیقت برای نابودی آن نقشه می کشیدند و حقایق را وارونه جلوه می دادند.
زینب، همه این دشمنیها را میدید و عظمت صبر پدر را درمییافت. هم او که فرمود:
«صبرت و فی العین قدیً و فی الحلق شجاً» شکیبایی ورزیدم همچون کسی که خاشاک چشمش را پر کرده و استخوان راه گلویش را گرفته است.
زینب از صبر او الهام میگرفت و درس فداکاری می آموخت. می آموخت که چگونه باید تمام مشکلات و رنجهای راه خدا را تحمل کرد، محرومیتها را پذیرا شد و مصالح فردی را فدای مصلحت اسلام کرد.
دفاع از حق
زینب در مجلس سخنرانی مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهلبیت و فدک حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به یاد داشت؛ به طوری که خود یکی از راویان آن خطبه به شمار میآید.
او از مادرش آموخت که چگونه باید در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و آنان را رسوا ساخت. او آماده میشد که با سخنان خود در بازار کوفه و کاخ ابن زیاد و یزید، ظلم و جنایت آنان را برملا سازد و از اسلام و ولایت دفاع کند.
العطش العطش
حضرت زینب سلام الله علیها رکن مهمی در این خانواده ی شریف و پاک بود و از صفت عاطفه ی مثال زدنی ای که با آن شناخته می شد برخوردار بود و به خاطر احساس مشئولیت از هر چه که به زندگی تک تک افراد خانواده مربوط می شد اطلاع داشت.او پناهگاهی برای کوچک و بزرگ خانواده بودودژی مستحکم برای همه ی افراد خاندان به شمار می رفت و کعبه ی آمال و آرزوهای آنان محسوب می شد.
سکینه دختر امام حسین علیه السلام می گوید :شب نهم محرم آب ما تمام شد، من با خود گفتم : به نزد عمه ام زینب علیها السلام می روم شاید او آبی برای ما ذخیره کرده باشد!!
پس به خیمه حضرت رفتم و دیدم که نشسته است و برادرم عبدالله شیرخوار در حالی که از شدت عطش زبان خود را می مکد در آغوش اوست و آن حضرت گاهی برمی خیزد و گاهی می نشیند.
از مشاهده ی این وضع بغض گلویم را گرفت، ولی از ترس اینکه مبادا عمه ام متوجه من بشود و غم و اندوهش زیاد گردد سکوت کردم. دراین هنگام عمه ام متوجه من شده و فرمود:«سکینه؟»
گفتم:لبیک(بله بفرمایید)
فرمود:«چرا گریه می کنی؟»
گفتم : وضع برادر شیرخوارم مرا به گریه انداخت.
پس عرض کردم: عمه جان !برخیز تا بهخیمه ی عموها و پسر عموهایم برویم شاید آنها آبی ذخیره کرده باشند.
حضرت فرمود:«گمان نمی کنم چنین کرده باشند.»
سپس با هم رفتیم و تمام خیمه ها را جستجو کردیم ، ولی هیچ آبی در آنجا نیافتیم.
بعد از آن عمه ام به خیمه اش بازگشت درحالی که نزدیک به بیست دختروپسربچه به دنبال او می رفتندواز آن حضرت آب می خواستندو صدا می زدند:العطش العطش…»
زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها/آیت الله سید محمد کاظم قزوینی/صفحه127-128
پیام آور عفت و بصیرت
حضرت زینب(سلام الله علیها) دانش آموخته مکتب وحی و پرورش یافته در دامان پاک و مطهر فاطمی هستند. سیره تربیتی ایشان مبتنی بر فرهنگ فاطمی و علوی است و دیدگاه حضرت درباره عفت و حجاب همان است که مادر بزرگوارشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) معتقد بودند. عفت و حجاب حضرت زینب(سلام الله علیها) نمونهای کامل برای زنان و دخترانی است که خود را دوستدار اهل بیت(علیه السلام) می دانند. یحیی که در زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) مدتی طولانی در مدینه از همسایگان زینب کبری(سلام الله علیها) بوده است به خداوند متعال سوگند میخورد که حتی شَبَحی از این بانوی مکرمه را نیز ندیده و صدایی از ایشان نشنیده است! در این روایت تاریخی نکته ظریفی بخوبی هویداست که مادر ایشان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نیز روزی که رسول گرامی اسلام ازایشان پرسیدند«بهترین چیز برای زن چیست؟» فرمودند: «هیچ چیز برای زن بهتر از این نیست که هیچ مردی را نبیند و هیچ مردی نیز او را نبیند.» بنابراین می بینیم که تعریف حضرت از حفظ حیا و عفت همان است که مادرشان در نظر داشتند.
با توجه به اینکه زنان و دختران ما در عصر حاضر آماج هجمه ها و حملات ضد فرهنگی منحط غرب هستند بیتردید توجه به سیره زندگی حضرت زینب(سلام الله علیها) نقش ویژه ای در این روزها ایفا می کند. قطعاً می دانید طی سالهای اخیر جریانهای وهابی و تکفیری از یک سو و استعمار فرهنگی و منحط غربی از سوی دیگر تلاش می کنند چهره دیگری از زنان مسلمان ارایه کنند و این در حالی است که سیره زندگی حضرت زینب(سلام الله علیها) که برگرفته از فرهنگ فاطمی است با این جریانها منافات دارد.
بنابراین وظیفه تک تک ماست که رهنمودهای این بانوی مکرمه را به عنوان الگویی کامل به همگان عرضه کنیم. آن حضرت الگوی کاملی از عفاف و حجاب و بصیرت دینی هستند و ما باید تلاش کنیم این الگو را به صورت کاربردی برای زنان و دختران مسلمان ایرانی نشر و توسعه دهیم.
شاخصهای مدیریت بحران در گفتار و سیره حضرت زینب(س) درواقعه کربلا
شاخص یکپارچه سازی (ولایت مداری)
وقتی اسیران را به مجلس ابن زیاد آوردند، ابن زیاد ملعون از ایشان پرسیدند: کار خدا را چگونه دیدی؟ فرمودند: خدا شهادت بر آنها نوشت و به شهادتگاه خود رفتند و به زودی با تو محاجه خواهند نمود. پس توجه کن که شکست با کیست. در آن روز مادرت به عزایت تو بنشیند فرزند مرجانه! و ادامه دادند شکر خدای را که شما را رسوا ساخت و شما را کشت و آنچه گفتید دروغ شد و شکر خدای را که ما را به پیامبرش کرامت بخشید و از هرگونه پلیدی تطهیرمان نمود و فاسق را رسوا ساخت و فاجر را تکذیب نمود و او غیر ماست. در این برخورد شخصیت، بزرگواری، شکست ناپذیری، کوچک بودن دنیا و مقام ریاست آن در دید زینب (سلام الله علیها) متجلی است . ایشان با این جملات کوبنده باز هم بر این اصل تأکید می کند که ولایت مسلمین از آن خاندان اهل بیت (علیه السلام ) می باشد و یکپارچگی و سعادت مسلمین در پیروی از این خاندان است.
شاخص هدایتگری
حضرت زینب علیهاالسلام حرکت و هدایت انسان ها را بدون امام علیه السلام سکون و هلاکت می دانست و زمام داری زیان آلود نااهلان را باعث دور ماندن توده ها از صراط مستقیم می دید. بدین علت دفاع و حمایت از مقام امامت و ولایت را سرلوحه مسئولیت های خویش قرار داده بود و با تمام توان بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زر مداران و زور محوران در قالب خطایه می پرداخت . وی چون دست پرورده زهرای اطهر علیها السلام بود درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفته بود. از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت از طریق نفی اتهامات و یادآوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد و از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود چه در دوران امامت امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام که حتی در چند مورد از جان امام سجاد علیه السلام دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود.
شاخص هدف محوری
شاخص هدف محوری در واقعه کربلا به خونهای ریخته شده شهیدان اشاره دارد. خونی که در راه خدا ریخته می شود بی مقدمه و بی هدف نیست، هدف و پیام دارد، خونش ایثار شهید است و پیامش مربوط به بازماندگان، و آنچنان پیام آوران کربلا رسالت خود را به انجام رساندند که قلبهای خفته را بیدار و دلهای مرده را زنده ساختند و فرصت تحریف و دگرگون کردن قضایا را از دست دشمن گرفتند. حتی کوچکترین حادثه که در کربلا واقع شد در تاریخ منعکس گردید. که در رأس پیام آوران زینب (سلام الله علیها) و امام چهارم (علیه السلام) بودند. طبیعی است چون مصلحت بود که امام چهارم (علیه السلام) از خطرات مصون ماند ریاست این کاروان بر عهده زینب (سلام الله علیها) بود و او سازماندهی اسیران و هدف مند کردن این اسارت را بعهده داشتند.
بصیرت مهمترین راه مدیریت بحران ها
حضرت زینب(سلام الله علیها) از روز اول حرکت امام حسین(علیه السلام) از مدینه به مکه و از مکه به سمت کوفه با اصحاب بود و با تمام سختی هایی که داشت با امام حسین(علیه السلام) آمد تا اینکه در سرزمین کربلا توقف کردند.
تمام جنگ های یاران امام حسین(علیه السلام) بادشمن را نظاره گر بود و گاهی هم ،یاران سید الشهدا(علیه السلام) را همراهی می کرد. ایشان حتی دو فرزند خود را راهی میدان جنگ نمودند و شاهد شهادت فرزندانش بودند.
شهادت اکثر یاران حضرت را باچشم خود دیده و تمام واقعه عاشورا را نظاره کرده بعد از عاشورا آنها را به اسارت بردند و حضرت را با چند 10نفر از زنان و کودکان اسیرکردند و زینب کبری(سلام الله علیها) آنها را سرپرستی و مدیریت می کرد.
در چنین شرایط بحرانی، در حالیکه دور اسرا را سربازان نیزه دار احاطه کرده بودند ،در همین حین ناگهان این خورشید باعظمت طلوع می کند و باصدای بلند می گوید: یا اهل کوفه ای کسانی که تظاهر کردید که دنباله رو اسلام و اهل بیت هستید اما در امتحان کم آوردید و در این فتنه اینجور کوری نشان دادید شماها رفتارتان و زبانتان و دلتان یکسان نبود، ظاهرتان ایمان،دهانتان پراز انقلابی گری اما باطنتان باطل و پوچ وخالی و با بی بصیرتی گذشته خودتان را باطل کردید.
این خطبه فراموش نشدنی حضرت زینب(سلام الله علیها) در بازار کوفه، یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامی در آن زمان را نشان می داد.
حضرت طوری خطبه خواندند که گویی حضرت امیرالمومنین ،علی ابن ابیطالب(علیه السلام) برروی منبر خلافت در مقابل مردم خطبه می گوید.اکثر مردم کوفه گوش فرا داده بودند مثل یک خطیب توانمند محکم، روشنگری کرد وآنها را رسوا نمود.
بعد از کوفه اسرا را به سمت شام حرکت دادند و در آنجا هم حضرت زینب(سلام الله علیها) محکم از اسلام واقعی و امام زمان خود دفاع کرد و چنان جنگ نرمی نشان داد که مراسم و اصحاب یزید را بهم ریخت .
بصیرت و آگاهی
دانش و بصیرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) مبیّن اهمیت بسیار زیاد آموزش زنان در جامعهی اسلامی است. زنان چه در حوزهی روابط خانوادگی و چه در حضور اجتماعیشان میتوانند تأثیرگذاری بسیار زیادی داشته و با عمل بر مبنای دانش صحیح و مورد نیاز، نقشهای بدون جایگزینی را ایفا کنند. بنابراین، از مهمترین ارکان حضور اجتماعی زن مسلمان، دانش، بصیرت و آگاهی و تسلط عقلانیت بر عمل است.
عزت نفس و مناعت طبع که از مهمترین ابزار و لوازم حضور اجتماعی به شمار میرود، مشخصهی دیگری است که به روشنی و کمال، در شخصیت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دیده میشود. در حوادث قیام کربلا و پس از آن، زینب (سلاماللهعلیها) بدون ذرهای اظهار ذلت، ضعف و شکستگی؛ با سیمایی پر صلابت و قاطع و گفتاری فصیح و بلیغ همچون پدرش علی(علیهالسلام)، کوفیان و یزیدیان را خطاب قرار میدهد و یک سخنرانی کم نظیر و کوبنده با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم و بدون دغدغهی خاطر ایراد میکند.
ایشان در کاخ یزید در لباس اسارت اما از موضع عزت و اقتدار، وی را خطاب قرار داده و میفرماید: «حالا که حوادث تلخ روزگار مرا به این جا کشانده است، با تو هم صحبت شدهام. تو را بسیار خوار و حقیر میدانم و سرزنش تو را کاری ارزشمند و تو را به خاطر عملی که انجام دادی، بسیار توبیخ میکنم.»
تأثیر شاخصهی خودباوری و عزت نفس بر ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان کاملاً واضح و مبرهن است. خودباوری ازمهمترین ارکان سلامت روان به شمار میرود و قدرت و خودکنترلی را در افراد افزایش میدهد. انسانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است، نه تنها تسلیم شرایط سخت و ناگوار نمیشود، بلکه از شرایط موجود بیشترین بهرهبرداری را میکند.
حضور زن مسلمان با خودباوری و مناعت طبع در صحنهی اجتماعی، افزون بر آن که تأثیرگذاریِ وی را صدچندان میکند، دست سوداگران و ددمنشان را نیز از سوء استفاده و بهرهبرداریهای منفعتطلبانه کوتاه مینماید و زن را در جایگاهی رفیع، محترم و با منزلت قرار میدهد. همان جایگاهی که حضرت فاطمه و حضرت زینب (سلاماللهعلیهما) در نقطهی اوج آن قرار داشتند.
سلاح صبر
حضرت زینب(س)؛ الگوی مقاومت با سلاح صبر
حضرت زینب (س) بانوی بزرگ اسلام و همراز حماسه حسینی است؛ انسانی والامقام که با ایثار و شجاعت خویش حماسه ی کربلا را ماندگار ساخت و با سلاح صبر ، آموزگار مکتب بردباری و رشادت لقب گرفت.
پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری در شهر مدینه انسانی دیده به جهان گشود، او را زینب به معنای زینت پدر نام نهادند، نامی برگزیده از طرف پروردگار جهانیان برای بزرگ بانویی که در سال های بعد با انجام دادن رسالت خویش، زینت بخش تاریخ اسلام و جاودان شدن رخداد کربلا شد.
آن بانوی بی همتا سومین فرزند بزرگوار امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بود. لقب های آن حضرت؛ زینب کبری، صدیقه صغری، عقیله بنی هاشم، موثقه عارفه، عالمه غیرمعلمه، عابده آل علی، فاضله و کامله است.
حضرت زینب(س) شاهد نیایش ها و مناجات های رسول اکرم(ص)، عبادت های حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س)، از خودگذشتگی های امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) بود که هر یک از این موارد برای آن بزرگوار درس و الگویی سازنده بود.
مقاومت و پایداری
حضرت زينب(س)؛ اُسوه زنان، قهرمان صبر و مقاومت
آن حضرت، الگویی از تعالی معنوی و کمالات نفسانی در جنبه های علمی، اخلاقی، تربیتی بودند که نتیجه ی آن در علم و تقوی و معاشرت و بردباری و صبر و حماسه و محبت و عشق و دل دادگی و احساس مسئولیت بروز کرده.
زینب سلام الله علیها یاور امامان زمانه خویش
زینب(سلام الله علیها) به هنگام مصیبت از دست دادن فاطمه(علیها سلام) همراه و آرام کننده ی پدر و برادران است. در دوران خلافت امام علی علیه السلام در متن جریان های سیاسی و اجتماعی جامعه قرار دارد.
پس از شهادت امام علی علیه السلام نیز زینب در خانه پدر، موقعیتی خطیر یافت. حوادث ناگوار، او را آبدیده و آماده نمود تا جای مادر و پدر را بگیرد و آنان را در خط امامت همراهی کند.
او یاور امامان زمانه خویش و رسالتش، حفظ امامت و ولایت است. زینب(سلام الله علیها) شاهد خیانت معاویه به امام حسن علیه السلام و رفتار دنیاپرستان با ایشان بود. وقتی خوارج بر امام حسن(علیه السلام) زخم زدند، زینب(سلام الله علیها) به پرستاری از برادر پرداخت و پس از مصالحه برادر، به اتفاق اهل بیت(علیهم السلام)، کوفه را به سمت مدینه ترک نمود.
پس از شهادت امام حسن(علیه السلام)، رسالت اصلی زینب کبری(سلام الله علیها) در کنار امام حسین علیه السلام آغاز شد. رسالتی که منجر به شهادت امام حسین علیه السلام در عاشورا و اسارت زینب سلام الله علیها و خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گردید.
آیت الله جوادی آملی در کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی می نویسد: چون آخرین درجه ی کمال، مسأله ی نبوت و امامت بود، دودمان ننگین اموی برای برهم زدن نظام اسلامی، از حلقه ی اخیر(امامت) شروع (به فعالیت گسترده ای) کردند؛ یعنی بنای اسلام که بر توحید و نبوت و رسالت استوار بود و آخرین خشت آن را ولایت اهل بیت تشکیل می داد و با این مصالح ساختاری و مسالح معماری، بنیان مروص ساخته شد، بنی امیه برای واژگون کردن این کاخ مجلل الهی ابتدا امامت را و کم کم نبوت را از آن جدا نمودند و سرانجام نیز وحی و توحید را انکار کردند.
در چنین شرایطی که امامت و ولایت در باور عامه به فراموشی سپرده می شد، امام حسین علیه السلام و خاندانش، به ویژه حضرت زینب کبری سلام الله علیها به دفاع از این اصل مهم پرداخت تا جایگاه آن را که میراث اهل بیت علیه السلام بود، حفظ نمایند.
منبع: امامت و ولایت در اندیشه ی حضرت زینب سلام الله علیها | پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
هیهات مناالذله
شيوه ها و سياست هاي تبليغي زينب عليه السلام
چنانچه عاشورا را پديده اي بدانيم که به وجود آورنده آن حسين بن علي عليهما السلام باشد پرورش دهنده اين پديده زينب دختر علي عليهما السلام خواهد بود.
وظيفه ي مهم او پس از عصر عاشورا، پاسداري از نهضت خونين امام حسين عليه السلام و رساندن پيام «هيهات منا الذله » او براي جهانيان است.
او راه سخت و دشواري را در پيش دارد. او بايد در بين جمعيتي سخن بگويد که گويي گوششان ناشنوا و چشمانشان نابيناست و در حماقت و ناداني کامل به سر مي برند.
او بايد از اين پس آگاهانه بيانديشد و تصميم بگيرد و بايد از هر حال و شرايط و از هر وضعيت و موقعيت خوب استفاده کند و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بيدار کند و به آنان آگاهي و شناخت بدهد تا احساس مسئوليت کنند و آنگاه خواه ناخواه شورش و انقلاب پديد آيد.
خطبه هاي آتشين و بلند پايه ي حضرت زينب (س) همه نقشه هاي شوم يزيديان را بر آب کرد و همچون رعد و برق، روشنگر و کوبنده بود که تمامي بافته هاي سي و چند ساله ي بني اميه را از بين برد و شورشي بنيادين عليه بني اميه برنامه ريزي کرد و کاخ امويان را براي هميشه لرزاند و واژگون کرد.
http://www.dmsonnat.ir
اصول روانشناسی
اصول روانشناسی در تبلیغ به صورت کلاسیک از ابتکارات علوم معاصر است ولی در تبلیغات اصیل آسمانی نیز مورد توجه قرار گرفته است و سیره رهبران و ائمه اطهار علیهم السلام نشان می دهد که آنان در تبلیغ به اصول روانشناسی فردی و اجتماعی توجه کامل داشته اند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز، در امر رساندن پیام امام حسین علیه السلام به جهانیان از این اصول از جمله تحقیر دشمنان، تکریم دوستان، تحریک عواطف و مخاطب شناسی استفاده نموده است.
وقتی که با کوفیان سخن می گوید، در آغاز خطبه بر اصالت خاندان خودش تاکید می ورزد و از پیامبر صلی الله علیه و آله تعبیر به پدر می کند تا عواطف و احساسات مردم را در اختیار بگیرد و آنان خود بخود آماده قیام و شورش شوند.
و در فراز اول خطابه خود به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست عنصری و عهد شکنی اشاره می کند و آنان را از این راه تحقیر می کند.
و باز آن بانوی بزرگوار را می بینیم که در کاخ ابن زیاد، او را «پسر مرجانه » می خواند که برای عبیدالله توهین آمیزترین و رسوا کننده ترین القاب است که حاکی از نامشروع بودن وجود وی و بدنام بودن مادرش می باشد و آن چنان ضربه بر پیکر لرزان عبیدالله می زند که تصمیم به قتل زینب (س) می گیرد.
و در فرازی از خطبه آتشین خود در خطاب به یزید به معرفی یزید، پدر، جد و جده اش می پردازد و بر اصالت خاندان خود تاکید می ورزد و می فرماید:
«وکیف یرتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء ونبت لحمه من دماء الشهداء..» .
«و چگونه توقع و امید دلسوزی از آن کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان روئید. ..» و نیز از مقایسه بین دو خطبه ای که در کوفه و شام بیان فرمود به این نتیجه می رسیم که اصل مخاطب شناسی را کاملا رعایت کرده است، زیرا که در کوفه اکثر مخاطبین او عموم مردمند که در جهل و ناآگاهی به سرمی برند و به مقتضای حال، سخن را در خور فهم مخاطبین بیان می نماید. و آنان را از جنایتی که مرتکب شده اند و نیز از شخصیت شهیدان آگاه می سازد. ولی در شام در مجلس یزید، چون خواص حضور دارند و همه دارای آگاهی نسبت به امور هستند لحن خطاب فرق می کند و در نتیجه به رسوا کردن و مایوس نمودن یزیدیان می پردازد.
شیوه های دیگری از قبیل شجاعت، شهامت، فصاحت و بلاغت و وقت شناسی ،گریه و فغان و برپایی مجالس عزاداری و سوگواری ،خطابه و سخنرانی ،سیاه پوشی ،رفتارهای عالمانه،دعا و عبادت از دیگر روش های تبلیغی آن بزرگوار بوده است.
حب زینب سلام الله علیها
محب مخلص امام حسین و خاندان پیامبر(علیهم السلام)
حب و علاقه خاص حضرت زینب(سلام الله علیها) به امام حسین(علیه السلام) شهره خاص است که ایشان از انفوان طفولیت با دیدن چهره امام حسین(علیه السلام) خوشحال و مسرور میگشتند و در فراغ ایشان بی تاب و پریشان میشدند، شاید کمتر به این نکته توجه شده باشد که حضرت زینب قبل از خواندن نماز اول به چهره امام حسین(علیه السلام) نظر میانداختند و بعد به انجام فرایض میپرداختند.
راضی به قضای الهی
از جمله القاب حضرت زینب سلام الله علیها ” الراضیهُ بالقدرِ و القضاءِ ” است هر چند ایشان با وجود غریب و مظلوم واقع شدن مانند کوه در مقابل مشکلات ایستادند و لحظه ای به خود تردید راه ندادند و این بزرگی و زیبایی روح و شخصیت کامل ایشان را نشان میدهد.
زیبایی عبادت
” عابده ” لقبی است مشترک بین حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت زین العابدین علیه السلام ” تاج البکائین ” در باب زیبایی عبادت در نظر حضرت زینب(سلام الله علیها) میتوان به این نکته که در هنگام وداع با حضرت امام حسین(علیه السلام) امام به ایشان توصیه به اقامه نماز شب میکنند تا جایی که در مقاتل نقل شده ایشان در راه شام تا سه روز از آشامیدن و خوردن محروم بودند به شکلی که توان اقامه ایستاده نماز شب را نداشتند ولی نماز شب را نشسته اقامه کردند، زیبایی عبادت در مقام دلدادگی چه زیباست،این را عشاق میفهمند و بس.
ما رایت الا جمیلا
الگوبرداری از رفتار حضرت زینب(سلام الله علیها) در قبال امام حسین(علیه السلام)
حضرت زینب (سلام الله علیها) به بشریت این درس را دادند که ای اهل عالم، باید برای همراهی با امام زمان خود تمام زندگیتان را وقف او کنید و این خود زمینهای است برای اینکه مورد تعلیم و تربیت امام (علیه السلام) قرار گیرید.
زینب کبری (سلام اله علیها) به حق، زینت امامان خویش بود و با رفتار زیبای خود در قبال ایشان توانست به اوج قلۀ معارف الهی دست یابد، مصداق ما آنجایی است ایشان به شدت در کودکی گریه میکردند؛ او را در آغوش مادر قرار دادند، اما آرام نگرفت، در آغوش پدر هم آرام نمیگرفت و حتی در آغوش جد بزرگوارشان، اما هنگامی که اباعبدالله (علیه السلام) وارد شدند، نگاهشان به حضرت افتاد و در آغوش برادر قرار گرفتند، دیگر از گریه و بیتابی خواهر خبری نبود و آنچنان به آرامش رسیدند که حتی لبخندی ملیح بر چهرۀ ایشان ظاهر شد و این نشان از این دارد که ایشان از همان ابتداء به طور محض تسلیم و غرق در امام خویش بودند و انگار برنامه الهی بر این بود میان این خواهر و برادر حبّی عجیب وجود داشته باشد، در این رهگذر بود که ایشان آن جملۀ تاریخی و الهی را در روز عاشورا بیان میفرماید که این نتیجۀ رشد ایشان توسط امامشان بوده است؛ در واقع اگر این بانوی مکرمه میخواستند به وقایع عاشورا و شهادت عزیزانشان صرفاً از جنبۀ حماسی و خون و شمشیر نگاه کنند، هیچ وقت چنین کلام نورانیای را «ما رأیتُ إلا جَمیلا» بیان نمیفرمودند و این بیانگر آن است که ایشان از منظری دیگر به این برنامۀ الهی نگریسته است، به عبارت دیگر، نوع نگاه حضرت زینب (سلام الله علیها) با نگاه دیگران به ماجرای عاشورا بسیار متفاوت است، ایشان چطور و از چه زاویهای نگاه میکردند که فرمودند جز زیبایی ندیدم، چطور میشود آدمی کشته شدن عزیزانش را ببیند و اینگونه سخن بگوید؟ چرا دیگران چنین ندیدند؟
نمونه برجسته تاریخ
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره نقشآفرینی و جایگاه والای حضرت زینب (س) میفرمایند:
زینب کبری (سلام الله علیها) یک نمونۀ برجستۀ تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد، اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثۀ کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد ـ که حقیقتاً پیروز شد ـ عامل این پیروزی، حضرت زینب (سلام الله علیها) بود، حادثۀ نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصۀ عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد آن شکست نظامی، تبدیل به یک پیروزی قطعی و دائمی شود، مَنِش زینب کبری (سلام الله علیها) بود، نقشی که حضرت زینب (سلام الله علیها) بر عهده گرفتند، خیلی چیز مهمی است، این حادثه نشان داد که زن در حاشیۀ تاریخ نیست، بلکه در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. (بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور 1389/02/01)
حال بیاییم با مبنا قرار دادن رفتار این بانوی بزرگوار، بهترین شاخصههای شخصیتی ایشان را مورد بررسی قرار دهیم و ایشان را الگویی مناسب برای مردان و زنانی که طالب ظهور مولایمان حضرت مهدی (عج) هستند و میخواهند بهترین رفتارها را در قبال ایشان داشته باشند، معرفی کنیم.
عزت مداری در سیره زینب سلام الله علیها
حماسه حسینی احیای کرامت و عزت انسانی است و سیدالشهداء و یارانش مظهر عزت و کرامت اند چرا که در راستای زندگی شرافتمندانه، از جان و مال و عزیزان خویش گذشتند. عملکرد امام حسین (ع) به عنوان رهبر قیام، بر مبنای عزت محوری و در راستای صیانت از کرامت انسانی شکل گرفته است.
این عزت مداری و عزت محوری پس از شهادت امام در میان اسراء متجلی می شود و حضرت زینب(س) به عنوان قافله سالار این کاروان ، نقش به سزایی در حفظ عزت و کرامت اسراء دارد. عملکرد عزت مدار حضرت زینب(س) به گونه ای است که نه تنها مردم کوچه و بازار را به تکریم شهدا و بازماندگان آنها وادار می سازد، بلکه با عملکرد مقتدرانه خویش در برابر یزید و ابن زیاد که هیبت و شکوه ظاهری آنها لرزه بر اندام همگان می انداخت، اقتدار دروغین آنها را در هم می شکند و آنها را به ذلت و خواری می کشاند .
زندگی آگاهانه ، مسئولیت پذیری ، قاطعیت و ابراز وجود و زندگی هدفمند از مهم ترین ارکان عزت نفس محسوب می شود. اینها نمود بارزی در عملکرد حضرت زینب(س) در جریان واقعه عاشورا دارند.
آگاهی به عنوان تجلی شناخت و تبیین کننده مسئولیتها، مسئولیت پذیری به عنوان عامل ادای تکلیف دینی و اجتماعی، قاطعیت و ابراز وجود عامل بروز شجاعت در حین ادای تکالیف و زندگی هدفمند به عنوان بستر ظهور همه عوامل فوق ، زمینه ساز ظهور و بروز شخصیت مقتدر حضرت زینب در واقعه عاشوراست؛
شخصیّتی که با وجود اسارت الگوی عزت نفس است.
با اینکه ویژگی هایی نظیر عزت نفس و اقتدار، حاصل تربیت است و بذر آن باید در بدو تولّد در وجود کودک نهاده شود، عوامل چندی در استوارکننده عزت در ساختار شخصیّت انسان محسوب می شود مهم ترین این عوامل عبارتند از: توکّل و اتّصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبردر مصایب، شجاعت، حق گرایی و بی نیازی جستن از خلق. توکّل به سرچشمه اقتدار و عزت و حق گرایی، صبرو شجاعت را وجود حضرت زینب فزونی بخشید و سبب شد که ضمن صبر در مصایب و بی نیازی از خلق در سخت ترین شرایط به الگوی عزت و اقتدار مبدل گردد.
اخلاق زینبی ،اخلاق پرستاری
پانزدهم رجب سالگرد رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. هم او که با انجام رسالت خویش زینت بخش تاریخ شد و موجب افتخار و سرافرازی خاندان وحی و ولایت گشت. و این است که نام زینب نه تنها در تاریخ کربلا که در تاریخ جاودانگی اسلام و تشیع همواره، به خاطر فداکاریهایش، زیبا، درخشان و جاودانی است.
اگر پرستاران کشور ما اخلاق زینبی به خود بگیرند و جامعه پرستاری صفات این انسان کامل را سرمشق خود قرار دهند نه تنها در بین تمام رده های بهداشتی و درمانی کشور بلکه در عرصه بین المللی و در صحنه جهانی پیشتاز اخلاق پزشکی خواهند بود. چرا که اخلاق پرستاری عمل عالمانه است، و حضرت زینب کبری به تعبیر امام سجاد علیه السلام داراى علم لدنی است، آن جا که فرمود: تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی؛ عالم و دانشمند هستی.
اخلاق پرستاری عفت و پاکدامنی است، و زینب كبرى عفت خویش را حتى در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. اخلاق پرستاری امید بخشی و روحیه دادن به انسان هاست، و حضرت زینب بعد از مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمى را براى تسلاى بازماندگان ایفا كرد. پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت، این صفت نیكوى زینب بیشتر ظهور كرد و پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود.
اخلاق پرستاری اخلاق صبر است، و حضرت زینب در مقابل تمام حوادث و سختی های کربلا با آرامشى كه از صبر و رضاى قلبى او حكایت داشت فرمود: « ما رایت الا جمیلا، جز زیبایى ندیدم.» اخلاق پرستاری همراه با ایثارگری است، حضرت زینب در این صفت نیز گوى سبقت را از دیگران ربوده است. او براى حفظ جان دیگران، خطر را به جان میخرد و در تمام صحنه ها، دیگران را بر خود مقدم مىدارد او ایثار را به بند كشیده و آن را شرمنده ساخت.
لازمه اخلاق پرستاری داشتن شجاعت اخلاقی است، که حضرت زینب خود چنین است، و از شجاعت حیدرى آنچنان بهره مند است که به او « شیر زن هاشمى» لقب دادند.
اخلاق پرستاری همراه با گذشت و سخاوت است، و حضرت زینب شخصیتی است كه هستى خود را در راه خدا بذل نمود، فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق کرد و از آنها گذشت چنین کسی در نهایت جود است.
راه رشد اخلاق پرستار تأسی به کرامت و صفات حضرت زینب(س) است و در کشور ما همه دست اندرکاران حوزه بهداشت و درمان به این ویژگی ممتاز پرستاران غبطه می خورند که نام پرستاری با نام مقدس حضرت زینب (س) گره خورده است و در این کنگره صفت اخلاق پرستاری با فضایل اخلاقی حضرت زینب بررسی و آموزش داده می شود.
این راهکار اصولی یعنی بازگشت به ارزشهای اصیل الهی بهترین راه برای دست یافتن به قله های اخلاق و معنویت در این زمان و در هر زمان است.
بهترین الگو
حضرت زینب کبری (س) بهترین الگو برای زنان جهان است.
حضرت زینب (س) انسانی با کرامت بود که از او با القاب عارفه، موثقه، عابده آل علی و عقیله بنی هاشم یاد میکنند.
حضرت زینب (س) مفسر قرآن بود و زنان بسیاری از کوثر کلام او، جرعه مینوشیدند و زنان و دختران امروز نیز باید با بهره گیری از الگوهای زندگی ایشان جایگاه واقعی خود را پیدا کنند.
حضرت زینب کبری (س) در خانه وحی و ولایت از پدر و مادری معصوم به دنیا آمد و در آغوش نبوت، مهد امامت و ولایت و مرکز نزول وحی الهی رشد و نمو کرد.
یگانه مادر معصوم جهان هستی « فاطمه زهرا (س) » به او شیر داد و از ابتدای شیرخوارگی در آغوش پر مهر مادر، عفت و حیا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و هم زمان با دوران شیرخوارگی در محضر بزرگترین استاتید جهان انسانیت, یعنی رسول اللّه (ص) و امیرالمؤمنین و دو برادر بزرگوارش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تربیت یافت.
در نتیجه گمان نمیرود که تا به حال هیچ دختری به آن تربیت بلند که حضرت زینب (س) در آن خانواده بزرگ به آن نایل شد, رسیده باشد.
قامت زینب در راه صبروبردباری
او روزها و سالهاي مظلوميت پدر را خوب به ياد داشت و شاهد بود كه بعد از رحلت پيابمر اسلام، ولايت پدرش را كه بزرگترين شخصيت جهان اسلام بعد از پيامبر بود، ناديده گرفتند و بر جايگاهي كه پيامبر بعد از خود براي علي(ع) تعين كرده بود و كراراً آن را گوشزد ميكرد و مسلمانان را به آن توصيه ميفرمود عاصبانه تكيه زدند و حق او را ضايع ساختند. بر كرسي هوسها نشستند و خود را جانشين و خليفه پيامبر خواندند. و اميرالمؤمنين كه جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمين نمي انديشيد همچنان صبر پيشه كردو رضايت خدا را بر هر چيز مقدم داشت و بيست و پنج سال سكوت اختيار كرد.
زينب در اين دوران، حوادث را به دقت پيگيري ميكرد و بر بينش و آگاهيهاي خود مي افزود. هواپرستي و دنيا طلبي بسياري را ميديد، دوست و دشمن را به خوبي از يكديگر تميز ميداد و شاهد كينهتوزيهاي ابوسفيانها و معاويه ها بود. دشمنان نقابداري كه در ظاهر، لباس اسلام بر تن كرده بودند و سنگ اسلام به سينه ميزدند و در باطن و حقيقت براي نابودي آن نقشه مي كشيدند و حقايق را وارونه جلوه مي دادند.
زينب، همه اين دشمنيها را ميديد و عظمت صبر پدر را درمييافت. هم او كه فرمود:
«صبرت و في العين قديً و في الحلق شجاً» شكيبايي ورزيدم همچون كسي كه خاشاك چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته است.
زينب از صبر او الهام ميگرفت و درس فداكاري مي آموخت. مي آموخت كه چگونه بايد تمام مشكلات و رنجهاي راه خدا را تحمل كرد، محروميتها را پذيرا شد و مصالح فردي را فداي مصلحت اسلام كرد.
ثبات قدم
حضرب زینب سلام الله علیها درشئون باطنیه و مقامات معنویه و فواضل و خصایل و جدل و علم و عمل و عصمت و عفت ونورانیت و شرافت مانند مادرش و نایب او بوده است . از نکات گفتنی اهمیت شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها است که در شهر کربلا تا چه حد به برادر کمک کرد و در جرات و ثبات قدم و قوت و شجاعت و شهامت و موقع شناسی تا چه حد قادر بود به طوری که در این صفات ضرب المثل عرب شد. حضرت زینب سلام الله علیها در زهد و قناعت و خانه داری و عبادت و بندگی و صبر تحمل در مقابل پیش آمدهای ناگوار و مشکلات جهان بالغه ی زنان بوده و پس از مادرش چشم روزگار بدین شأن و جلالت قدر ندیده است.
دستنامه جامع/غلامرضا صفری/صفحه 380-381
معجر
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل ام البنین بودند در دور و برش
مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش
اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش
حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش
حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش
هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش…
مجلس عزا
گریه امام زمان (علیه السلام ) در وفات زینب (سلام الله علیها )
مرحوم آیت الله سید نورالدین جزایرى (متوفى 1348 ه ق ) در كتاب ((الخصائص الزینبیه )) آورده است كه عالم دانشمند و محدث خبیر شیخ محمد باقر قاینى ، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام ((سفینة القماش )) مى نویسد:
در عصرى كه در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سیدى زاهد و پرهیز كار بود كه سواد نداشت ، روزى در حرم حضرت على (ع ) به زیارت مرقد حضرت مشغول بود، دید یكى از زایران ترك زبان ، گوشه اى از حرم نشست و مشغول تلاوت قران شد، این سید جلیل احساساتى شد و به خود گفت : ((آیا سزاوار است كه ترك و دیلم قران ، كتاب جدت را بخوانند و تو بى سواد باشى و از خواندن آیات قرآن محروم بمانى ؟!)) او از روى غیرت و همت قسمتى زا اوقاتش را در سقایى (آبرسانى ) صرف كرد تا مخارج زندگى اش را تامین كند، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و كم كم ترقى كرد تا به حدى كه در درس خارج آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى (میرزاى بزرگ ، متوفى 1312 ه ق ) شركت مى كرد و به درجه اى رسید كه احتمال مى دادند به حد اجتهاد رسیده است . این سید جلیل و پارسا براى من چنین نقل كرد:
در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر (عج ) را دیدم ، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم ، سپس عرض كردم : ((چرا این گونه ناراحت و گریان هستى ؟)) فرمود: ((امروز روز وفات عمه ام حضرت زینب (س ) است . از آن روزى كه عمه ام زینب (س ) وفات كرده ، تاكنون ، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى كنند، آن چنان مى گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم ، آنها خطبه حضرت زینب (س ) را كه در بازار كوفه خواند، مى خوانند و مى گریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام .))
http://bibi-zeynab.mihanblog.com
سه دیدگاه
محل دفن حرم حضرت زینب (س)
در مورد محل دفن حضرت زینب سه دیدگاه وجود دارد:
شام: مشهور این است که قبر وی در شام است. این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب (س) این منطقه شهرک السیدة زینب نام گرفته است.[1]
مصر: برخی از مورخین مقبره وی را در مصر دانستهاند. این بارگاه در قاهره در منطقه سیدة زینب قرار دارد و بارها بازسازی شده است. این مکان به مقام السیدة زینب و مسجد السیدة زینب مشهور و زیارتگاه مصریها و دیگر مسلمانان است.[2]
بقیع: برخی از مورخین، آرامگاه بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب (س) دانستهاند. سیدمحسن امین این قول را میپذیرد و دلائلی را در رد دو قول دیگر بیان کرده است.[3]
منابع
1-شریف القرشی، السیده زینب رائده الجهاد فی الاسلام عرض وتحليل، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م، ص۲۹۸-۳۰۳؛السابقی، آرامگاه عقیله بنی هاشم؛ پژوهشی تحلیلی-تاریخی، مترجم حسین طهنیا، ۱۳۹۴ش.
2- بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا.
3-امین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۴۰-۱۴۱.
پدر زینت
زینب، یعنی زینت پدر و این نامی است که خداوند برای دختری انتخاب کرد ، که با انجام رسالت خویش زینت بخش تاریخ شد و موجب افتخار و سرافرازی خاندان وحی و ولایت گشت. و این است که نام زینب در تاریخ کربلا که تاریخ جاودانگی اسلام و تشیع است، به خاطر فداکاریهایش، زیبا،درخشان و جاودانی است.
مراسم نامگذاری این درّ ولایت را در تاریخ این گونه میخوانیم:
…………………………………………………………………………………………………………………….
نامی آسمانی
هنگام ولایت زینب کبری، چون رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علی درخواست کرد که نامی برای فرزندشان انتخاب کند. علی علیه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمیگیرم، صبر میکنیم تا پیامبر از سفر برگردد. چون پیامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را از زبان علی علیه السلام شنید فرمود: فرزندان فاطمه فرزندان منند ولی خداوند در باره آنان تصمیم میگیرد.
بعد از آن جبرئیل نازل شد و پیام آورد که خداوند سلام میرساند و میفرماید: نام این دختر را زینب بگذارید که این نام را در لوح محفوظ نوشتهام. آن گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و فرمود: توصیه میکنم که همه این دختر را احترام کنند، که او مانند خدیجه کبری است.
یعنی همان گونه که فداکاری های خدیجه در پیشبرد اهداف پیامبر و اسلام بسیار ثمربخش بود، ایثار، صبر و استقامت زینب در راه خدا نیز در بقا و جاودانگی اسلام از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زیارتنامه حضرت زینب کبری سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صِفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى نُوح نَبِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلى مُوسى کَلیمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا رَسُولَ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا خَیْرَ خَلْقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا صَفِیَّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللهِ خـاتَمَ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبی طالِب وَصِیَّ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسـاءِ الْعـالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکُمـا یـا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ،وَسَیِّدَیْ شَبـابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـاعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَ الْعـابِدینَ وَقُرَّةَ عَیْنِ النّـاظِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىّ باقِرَ العِلْمِ بَعْدَ النَّبِىِّ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یـا جَعْفَرَبْنَ مُحَمَّد الصّـادِقَ الْبارَّ الاَْمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا مُوسَى بْنَ جَعْفَر الطّـاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضى،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیّ التَّقِیَّ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِیَّ النّـاصِحَ الاَْمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا حَسَنَ بْنَعَلِیّ، اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ، اَللّهـُمَّ صَلِّ عَلى نُورِکَ وَسِراجِکَ وَوَلِیِّ وَلیِّکَ،وَوَصِیِّ وَصیِّکَ، وَحُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَةَ وَخَدیجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکـاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنـا وَبَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنـا فی زُمْرَتِکُمْ، وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبیِّکُمْ، وَسَقـانـا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِعَلِیِّ بْنِ اَبی طـالِب، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنـا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَاَنْ یَجْمَعَنـا وَاِیّـاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَاَنْ لا یَسْلُبَنـا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ، اَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ بِحُبِّکُمْ، وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلیمِ اِلَى اللهِ راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِر، وَعَلى یَقینِ مـا اَتى بِهِ مُحَمَّدٌ،وَبِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یـا سَیِّدی،اَللّهـُمَّ وَرِضـاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ، یـا سَیِّدَتی یـازَیْنَبُ، اِشْفَعی لی فِى الْجَنَّةِ، فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ، اَللّهـُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعـادَةِ، فَلا تَسْلُبْ مِنّی مـا اَنَا فیهِ، وَلاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ، اَللّهـُمَّ اسْتَجِبْ لَنـا وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ،وَبِرَحْمَتِکَ وَعـافِیَتِکَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدوَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً یـا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
شیرزن کربلا
وفات المصائب زینب کبری سلام الله علیها
هنوز شهادت سیدالشهدا به سال نیامده که در مدینه قحطی سختی رخ داده است.
عبدالله بن جعفر که بحر جود و کرم است و عادت بر بذل و عطا دارد، به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا تهی گشته راهی شام میشود و به کار زراعت مشغول میشود، امّا زینب سلام الله علیها هر روزش گریه و داغ دل است.
پس از مدتی آن علیّا مخدّره گرفتار تب وصل خانوادهاش میگردد و هر لحظه بیماری او شدّت پیدا میکند.
تا اینکه نیمه ظهری به همسر خود عبدالله میفرماید:
بستر مرا به زیر آفتاب در حیاط قرار بده!
عبدالله میگوید:
به این وصیّت عمل کرده و او را در حیاط جای دادم که متوجّه شدم چیزی را روی سینه خویش قرار داده و مدام زیر لب حرفی میزند.
پس به او نزدیک شدم، دیدم پیراهنی پاره پاره و خونین که یادگاری از برادرش حسین ع بود روی سینه نهاده ناله او حسین… بود.
و همینطور بود که بر حریم اهل بیت پیامبر وارد گشت و جان به جان آفرین یکتا تسلیم نمود.
بى ترید در شرایط سخت کنونى اگر بانوان جوامع اسلامى سیره عملى و اوصاف اخلاقى شیرزن کربلا را الگو و اسوه خود قرار دهند، روز به روز ارزشها و فضایل آنان شکوفاتر خواهد شد و بى شک در صورت تحقق چنین مهمى زمینه سعادت دنیا و آخرت براى مسلمانان مهیا خواهد شد.
عقیله بنیهاشم ص 58 .روضه الحسین ص 183
رویای غم
زينب مسير پرحادثه و دردناكي را كه در پيش دارد، در همان زمان كودكي در آينه رؤيا مي نگرد و براي جدش پيامبر اكرم بازگو ميكند و پيامبر خدا حوادثي را كه در انتظار اوست تعبير ميكند تا او كه دست پرورده علي و بزرگ شده دامان زهراست، خود را براي رويارويي با اين حوادث مهيا سازد. اين رؤيا را در تاريخ چنين ميخوانيم: ارتحال پيامبر خدا نزديك بود، زينب نزد پيامبر آمد و با زبان كودكانه به پيامبر چنين گفت: «اي رسول خدا! ديشب در خواب ديدم كه باد سختي وزيد كه بر اثر آن دنيا در ظلمت فرو رفت و من از شدت آن باد به اين سو و آن سو ميافتادم؛ تا اينكه به درخت بزرگي پناه بردم، ولي باد آن را ريشه كن كرد و من به زمين افتادم. دوباره به شاخه ديگري از آن درخت پناه بردم كه آن هم دوام نياورد. براي سومين مرتبه به شاخه ديگري روي آوردم، آن شاخه نيز از شدت باد در هم شكست. در آن هنگام به دو شاخه به هم پيوسته ديگر پناه بردم كه ناگاه آن دو شاخه نيز شكست و من از خواب بيدار شدم».
پيامبر با شنيدن خواب زينب، بسيار گريست و فرمود:
«درختي كه اولين بار به آن پناه بردي جدّ توست كه به زودي از دنيا ميرود. و دو شاخه بعد مادر و پدر تو هستند كه آنها هم از دنيا ميروند و آن دو شاخه به هم پيوسته دو برادرت حسن و حسين هستند كه در مصيبت آنان دنيا تاريك ميگردد».
همچنین از همان کودکی علاقهای عجیب به برادرش امام حسین علیهالسلام داشت چنان که زینب کوچک هنگامی که گریه میکرد، تنها در آغوش برادرش آرام میگرفت. این رفتار، فاطمه زهرا علیهاالسلام را شگفت زده کرده بود. به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کرد:پدر من از چنین رفتاری تعجب میکنم. این گونه محبت بیش از حدّ معمول است. زینب بدون دیدن حسین شکیبایی ندارد و اگر بوی حسین را نشود، جان از تنش بیرون میرود، رسول خدا صلی الله علیه وآله وقتی این حکایت را شنید، آه از سینه برکشید و اشک بر چهرهاش روان شد و فرمود: ای نور چشم من این دختر با حسین علیه السلام به سفر کربلا خواهد رفت و رنجها خواهد دید.
خصائص زینبیه، ص 255
القاب حضرت زینب کبری سلام الله علیها
عالمه غير معلمه : داناى نياموخته فهمة غير مفهمه : فهميده بى آموزگار كعبة الرزايا: قبله رنجها.
نائبة الزهراء: جانشين و نماينده حضرت زهرا (س) نائبة الحسين : جانشين و نماينده حضرت حسين (ع) مليكة الدنيا: ملكه جان ، شهبانوى گيتى
عقيلة النساء: خردمند بانوان .
عديلة الخامس من اهل الكساء: همتاى پنجمين نفر از اهل كساء.
شريكة الشهيد: انباز شهيد.
كفيلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
ناموس رواق العظمه : ناموس حريم عظمت و كبريايى .
سية العقائل : بانوى بانوان خردمند.
سر ابيها: راز پدرش على (ع)
سلالة الولاية : فشرده و خلاصه و چكيده ولايت .
و ليدة الفصاحة : زاده شيوا سخنى .
شقيقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع).
عقيلى خدر الرسالة : خردمند پرده نشينان رسالت .
بليغة : سخنور رسا.
فصيحة : سخنور گويا.
حجاب گرا،حجاب گریز،حجاب ستیز
حجاب و وقار حضرت زینب (سلام الله علیها) نمونه ی بارز الگو بودن ایشان در تمام طول اسارت توسط سپاه یزید و عمر سعد است.
“سرّنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود”
حجاب نماد عزت پوشش انسان در برابر سرما و گرما و نگاه های شیطانی، یک حرکت فطری، غریزی، عقلی و اسلامی است. امروزه تلاش شیطان برای برهنگی آدم و حوا، سابقه ای به قدمت حضور آدم و حوا در بهشت دارد.وسوسه های شیطان امروز برای گسترش بی حجابی و بد حجابی چیزی نیست که برای کسی پنهان باشد. برهنگی به بهانه های واهی از قبیل؛ ورزش، پیشرفت و ترقی، آزادی، مدگرایی، نشاط روحی و یا تقلید کورکورانه از غرب، هر روز به گونه های بروز و ظهور میکند.گاه از کودکان معصوم این بدحجابی آغاز میشود. گاه به بهانه ی مکروه بودن رنگ مشکی، چادر افتخار آمیز بانوان ایرانی مورد نقد قرار می گیردو کسانی که به واجب و حرام شرعی عقیده ندارند از کراهت لباس مشکی سخن میگویند.
گاه به طور غیر مستقیم به بی حجابی نشان دانش می دهند و روشنفکری و حجاب را نشانه بی سوادی معرفی میکنند. گاه حجاب مزاحم کار و تولید و خدمت رسانی شناخته میشود.
انسان ها نسبت به حجاب سه حالت دارند: “حجاب گرا"، ” حجاب گریز” و “حجاب ستیز".حجاب گرایی تمایل قلبی و فطری انسان هاست. انگیزه حجاب ستیزی و بی قیدی در پوشش هم در عموم مردم وجود ندارد، هرچند که ” حجاب گریزی” به دلیل غفلت یا ناآگاهی و تقلید بی جا و آداب و عادات اجتماعی، در رفتار برخی افراد ظهور وبروز دارد.ولی ” حجاب ستیزی” هدایت شده و حمایت شده، توام با هجوم فرهنگی تبلیغات رسانه ای و حیله و نیرنگ، و تلاش برای عادی سازی بی حجابی وبدحجابی اقدامی شیطانی است که به قصد گسترش فساد و فلج کردن نسل جوان و غیرت زدایی در دفاع و جهاد و فروش کالاهای آرایشی و مصرفی دنیای غرب انجام میشود. (1)
در برابر این اندیشه ها و تلاش های شوم، سیره و رفتار زینب کبری (سلام الله علیها) بهعنوان میراث دار کربلا اسوه و نمونه ی همه ی بانوان مسلمان عالم است.
____________________________
راز حجاب، مسعود صفی یاری،ص۱۱ 1_1_10734059-b
روسری دکوری....
يحيي مازني كه از علماي بزرگ و راويان حديث است، چنين نقل مي كند: مدتها در مدينه، در همسايگي علي عليه السلام در يك محله زندگي مي كردم . منزل من در كنار منزلي بود كه زينب دختر علي عليه السلام در آنجا سكونت داشت، حتي يك بار هم، كسي حضرت زينب را نديد و صداي او را نشنيد، او هرگاه مي خواست به زيارت جد بزرگوارش برود، در دل شب مي رفت; در حالي كه پدرش علي عليه السلام در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما السلام در اطراف او بودند . وقتي به نزديك قبر شريف رسول خدا صلي الله عليه و آله مي رسيدند، اميرالمؤمنين عليه السلام شمعهاي روشن اطراف قبر را خاموش مي كرد . يك روز امام حسن عليه السلام علت اين كار را سؤال كرد، حضرت فرمود: «اخشي ان ينظر احد الي شخص اختك زينب» ; از آن مي ترسم كه كسي خواهرت زينب را ببيند .(كتاب زينب كبري، شيخ جعفر نقدي، ص 22، و رياحين الشريعه، ج 3، ص 60 و فاطمة الزهرا، بهجة قلب المصطفي ، ص 642)
در قرآن مجيد در سوره نور درباره ي حجاب بانوان تأكيد اكيد شده است. و بر اساس ادله ي قرآني و روايي فراوان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام مفسّر عملي و قولي قرآن و الگوهاي جامعه اسلامي اند.
زينب كبري عليها السلام نيز با چنين رفتاري مفسّر آيات سوره ي نور است؛ و در رعايت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بي بديل بودند. مرحوم علامه مامقاني در اين باره مي نويسند: زينب در حجاب و عفاف يگانه است احدي از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را نديده بودند.( تنقيح المفال، ج 3، ص 79 )
البته حكايت مذكور نشانگر غيرت و حساسيت فوق العاده امام علي (ع) نسبت به ناموس و دختر خود نيز مي باشد و از اين جهت درسي است براي مردان كه نسبت به همسران و دختران خود بي تفاوت نباشند و براي حفظ آنها از نگاه نامحرمان تمام تلاش خود را به كار گيرند؛ امري كه اگر از طرف مردم در جامعه اسلامي رعايت مي شد و نسبت به ناموس خود غيرت به خرج مي دادند، يقينا بسياري از معضلات و مشكلات فرهنگي و اجتماعي از جامعه اسلامي رخت بر مي چيد.
بايد توجه داشت همراهي و مشايعت حضرت زينب(س) به وسيله سه امام معصوم نشانگر احترام فراوان آنان براي عقيله بني هاشم و حاكي از مقام و جايگاه ويژه آن حضرت نزد خداوند و اهل بيت (ع) نيز مي باشد.
ولی متأسفانه مردم زمان ما هدف را گم كرده اند؛ و خيال مي كنند كه كمال آدمي در مهندس و دكتر و پروفسور و … شدن است. لذا به بهانه ي كار و كسب دانش و امثال آن چه كارها كه نمي كنيم. حال آنكه كمال آدمي در عبوديّت است؛ و هدف از آمدن به دنيا، خودسازي براي آخرت است نه نوكري اين و آن. بلي علم خوب است؛ امّا كي گفته كه دانشگاه رفتن يعني عالم شدن؟! بانو مجتهده ي اصفهاني كه مجتهد و فيلسوف و عارفي عظيم بود، حتّي درب دانشگاه را هم نديده بود. او هر چه آموخته بود در خانه آموخته بود. بلي در زمان كنوني سخت است كه كسي بتواند آن گونه زندگي كند. چون فرهنگ غرب چنان در ما رسوخ نموده كه كنده شدن از آن مثل كنده شدن مادر از فرزند است. روزي در كوچه هاي تهران، زنان تهراني زير مشت و لگد مأموران رضاخان هم حجاب از سر برنمي داشتند؛ امّا امروز برخي از دختران تنها براي دكور روسري سر مي كنند؛ و چنان در تقليد از فرهنگ برهنگي غرب پيش رفته اند كه حتّي از خود غربي ها نيز چند فرسنگي جلوترند؛ تا آنجا كه كشورمان يكي بزرگترين مصرف كننده هاي وسائل آرايشي و يكي از ركوردداران جرّاحي بيني و امثال آن است.
نتيجه چه شده؟ اين شده كه ديگر از بانو مجتهده ي اصفهاني ها خبري نيست؛ ولي تا دلتان بخواهد عروسكهاي كودك فكر در خيابان ريخته است كه نه علمي دارند، نه فضلي. حتّي به درد خانه داري و آشپزي و تربيت كودك نيز نمي خورند. چون خودشان هنوز در حدّ يك دختر ده ساله ي پنجاه سال قبل هم آيين زندگي را نمي دانند. از زن بودن فقط قر و فرش را بلدند.
شیر پاک
نیمه ی ماه رجب یاد آور غروب غم انگیز ستاره ی درخشانی است که در آسمان تقوا طلوع کرد، نوگلی بویا که در گلستان شرافت و بزرگواری نمو یافت ، نوزادی که در آغوش پاکیزه ترین مادران چشم گشود. بزرگ بانویی که در دامان با فضیلت ترین بانوی عالم پرورش یافت.
دوشیزه ای که در ساده ترین و بی آلایش ترین زندگی ها رشد کرد و در تمام شئون زندگی ،پیوسته با واقعیت و حقیقت روبه رو بود، هرگز با زندگی خیالی ارتباطی نداشت و در مکتب مقدسی که در جهان بشری نظیر نداشت رشد کرد.
خردمند بانویی که از آغاز عمر در مرکز حوادث بزرگ و پیشامدهایی که در تحولات زندگی بشر ، دارای بزرگ ترین تاثیر بوده ، بر جای داشت و از نزدیک ، با هوش سرشار و نظری دقیق به حقیقت آن حوادث پی می برد و موقعیت شخصیت های رحمانی و شیطانی را ، که در برابر یکدیگر قرار گرفته بودند ، تشخیص و تاثیر هر کدام را به خوبی درک می کرد.
توانا بانویی که عالی ترین نمونه از شهامت و دلیری ، دانش و بینش ، کفایت و خردمندی ، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بود و هر وظیفه ای از وظایف مختلف اجتماعی را که به عهده گرفت ، به خوبی انجام داد. او بانوی بانوان ، زینب ؛ دختر امیرالمومنین (علیه السلام) است .
تاریخ ، خانواده ای مانند خانواده ی کوچک علی علیه السلام سراغ ندارد که تمام افراد آن شخصیت هایی باشند که در مسیر تاریخ تاثیری عمیق داشته و تحولی فوق العاده ایجاد کرده باشند.
خون پاک ، ریشه ی پاک ، شیرپاک ، ذکاوت سرشار ، مربیان بزرگ ، شرکت در بزرگ ترین انقلاب های بشری ، تجربه ی حوادث و تحولات بزرگ جهان ، زینب را آن طور که شایسته بود ، پرورش و او را نمونه ای از عالی ترین مراتب انسانیت قرار داد.
زنان جهان به طور عام و بانوان مسلمان به طور خاص ، باید از گفتار و رفتار حضرت زینب سلام الله علیها سرمشق گرفته ، از تعلیمات عالیه ی این بانوی بزرگ بهره مند گشته و از افتخار شاگرد مکتب زینب سلام الله علیها بر خود ببالند.
کتاب : دستنامه جامع/مولف: غلامرضا صفری/انتشارات دانش/چاپ دوم تابستان 1388/صفحه:362-363